نادیانادیا، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

نادیا امید زندگی ما

هدیه روز مادر

روز شنبه عشق مامان به مناسبت روز مادر ،یک کاردستی خیلی زیبا توی مهد درست کرده و به مامان هدیه داد. یه قاب خوشگل با فوم رنگی تو مهد درست کرده که پشتش هم یک آهنربا چسبیده و میتونیم اون را به در یخچال بچسبونیم . و خودش هم گفت باید عکس دو نفره مون رو  دالبری ببریم و وسطش بچسبونیم. هر روز هم از من میپرسه عکسمون رو چاپ کردی ولی من هنوز وقت نکردم ولی حتما تا روز شنبه این کار رو انجام میدم. عشق مامان این بهترین هدیه ای بود که میتونستم تو این روز بگیرم. ممنونم عزیزم پریروز هم خودش کاملا به تنهایی بدون هیچ کمکی یک کاردستی خوشگل درست کرده . که میگفت این یک پسربچه است ولی چون شکل شلوار رو نتونستم در بیارم انگاری ...
26 فروردين 1394

پنگوئن های ماداگاسکار

عسل بانوی ما از وقتی که فیلم مدرسه موشها رو تو سینما دید هرچند وقت یکبار میگفت مامان میشه دوباره بریم سینما . ولی متاسفانه چون هیچ کار کودکی رو  پرده های سینما نبود نمی تونستم خواسته اش رو برآورده کنم . هفته پیش به سفارش یکی از دوستان من برای روز جمعه ظهر بصورت اینترنتی بلیط انیمیشن پنگوئنهای ماداگاسکار رو که در سینما پردیس قلهک نمایش داده میشد خریدم. نادیا از وقتی فهمید می خواهیم برویم سینما کلی ذوق میکرد و به همه میگفت . به خاله ساناز زنگ زده بودم که بخاطر بیماریش حالش رو بپرسم ،‌نادیا گفت میشه باهاش صحبت کنم . هیچی دیگه مخ اون بیچاره رو که بخاطر  بیماریش زیاد حوصله هم نداشت بکار گرفت. بهش میگفت باید حدس بزنی فیلمی که من ...
22 فروردين 1394

روز مادر مبارک

بچه عجیب ترین موجود دنیاست ، می آید ، مادرت میکند ، عاشقت میکند ، رنجی ابدی را در وجودت میکارد . تا آخرین لحظه عمر عاشق نگهت میدارد و تمام ...! بگمانم مادر بودن یک نوع دیوانگی ست ؛ وقتی مادر میشوی ، رنجی ابدی بسراغت می آید؛ رنجی نشات گرفته از عشق ... مادر که می شوی ، میخواهی جهان را برای فرزندت آرام کنی . میخواهی بهترین ها را از آن او کنی . وقتی می خزد ، چهاردست و پا میرود، راه میرود و می دود ، تو فقط تماشایش میکنی و قلبت برایش تند می تپد ... از دردش نفست میگیرد . روحت از بیماری اش زخم می شود . مادر که می شوی دیگر هیچ چیز جهان مثل قبل نخواهد بود . مادر که می شوی ، کس دیگری می شوی ؛ کسی که وجودش پر از عشق و جنون و دیوان...
22 فروردين 1394

سال نو مبارک

نوروز من تویی شب و روز من تویی   امروز دومین روز کاری از سال ۹۴ هست. دیروز خیلی سرم شلوغ بود و نتونستم مطلبی بذارم. عید امسال ما مسافرت نرفتیم و بیشتر به مهمونی و مهمون بازی گذشت. و همینطور انجام پیک نوروزی مهد نادیا خانوممون. یک روز هم بخاطر قولی که به نازبانومون داده بودیم با زندایی شهین و مامانی رفتیم پارک آبی . البته دوست داشتیم که دوست صمیمی نادیا توی مهد به نام ثنا خانوم رو هم با خودمون همراه کنیم ولی چون سرماخورده بود نشد که بیاد. ولی خوب به نادیا خیلی خوش گذشت و حسابی بازی کرد و سینمای شش بعدی اونجا رو هم رفتیم فکر میکردم که ممکنه نادیا بترسه ولی خیلی پرهیجان و جالب بود و کلی هم خوشش اومد.  ف...
16 فروردين 1394
1